از نظر قرآن، قلب همه حقیقت انسان است و این قلب است که در روز قیامت در ترازو و میزان قرار داده می شود تا سنجیده شود. پس کسی که دارای قلب سالم و سلیم باشد، اهل بهشت خواهد بود و کسی که دارای قلب بیمار و مریض باشد اهل دوزخ می شود.
خدا به صراحت در این باره می فرماید: إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ؛ مگر کسى که دلى سلیم به سوى خدا بیاورد؛ و آن روز بهشت براى پرهیزگاران نزدیک مى گردد.(شعراء، آیات 89 و 90)
از این آیات به دست می آید که انسان اگر بتواند قلب را سالم و سلیم از این دنیا به آخرت ببرد، به عنوان متقین به بهشت وارد می شود؛ زیرا نگذاشته است تا قلبش آلوده به پلیدی های دنیوی شود و گرفتار تغییرات منفی (رعد، آیه 11)، و مرض و بیماری(بقره، آیه 10) چون «رین»(مطففین، آیه 14)، «طبع»(نحل،آیه 108) و ختم(بقره، آیه 7) شود.
از نظر قرآن از ویژگی های حضرت ابراهیم(ع) این است که با قلب سلیم به پیشگاه خدا می رود: إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ؛ آنگاه که قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آورد. (84)
باید توجه داشت که جاء به معنای آمدن است که وقتی با «باء» متعدی می شود، به معنای آوردن است. پس شرط آن است که انسان قلب سلیم را به نزد خدا ببرد.
این بدان معنا خواهد بود که اعمال صالح به تنهایی مهم نیست، مگر آن که تاثیر در سلامت قلب داشته باشد؛ زیرا اعمال توزین نمی شوند، بلکه حقیقت آن ها که همان تاثیر بر سلامت قلب و افزایش درجه سلامت تا سطح «سلیم» به عنوان نهایت سلامت است، به اعمال صالح ارزش می دهد؛ چنان که اعمال طالح به سبب از میان بردن سلامت قلب سنجیده می شوند؛ زیرا آن چه در قیامت توزین می شود، قلب انسان است که متاثر از اعمال خوب و بد، درجه سلامت آن افزایش یا کاهش یافته است. بر این اساس، «ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ» سنگنی خود شخص است که به مربوط به سطح سلامت ابتدایی تا میانی تا غایی است؛ چنان که «خَفَّتْ مَوَازِینُهُ» هم همان قلب بیماردلان است که سبک و تهی و خالی از حق شده است.(مومنون، آیات 102 و 103)